فردا

سيمين يكتايي
siminyektaii@yahoo.com


*شنبه

گفتم :«اين كيه ؟»

هيچي نگفت.

-:«نمي خواي چيزي بگي ؟»

:«مال گذشته هاس.دوسش داشتم.»

-:«اينو به منم ميگي.روزي صدبار ميگي.»

:«چون دارم.»

-:«دروغ ميگي.»

:«من هيچ وقت دروغ نميگم.»

آمد طرفم.دستش را گذاشت روي شانه ام و من را چسباند به خودش.صورتش چسبيده بودبه صورتم.هرم نفسش را حس مي كردم.گفت:«دوست دارم ديوونه.خيلي دوست دارم.»كنار لبم را بوسيد.

-:«گفته بودي اوليم.كه نبودم.» متوجه شدم كه صدايم مي لرزد:«دروغ گفته بودي.براي چي به من دروغ ميگي؟»

:«دروغ نگفته بودم.اولي بودي و هستي.تو رتبه.هيچكسو بيشتر از تو دوست نداشتم.»چرخاندم.دستش هنوز روي شانه ام بود.صورتم را كشير رو به بالا:«نيگام كن ببينم.خوشگله.»نگاهش كردم.مثل هميشه با چشمهايش مي خنديد.ته چشمهايش چيزي برق مي زد.به خودم گفتم :دو تا ستاره.خدا توي چشمهايش دوتا ستاره كاشته.مثل يوسف سووشون.و خنديدم.خنده ام گرفته بود از فكرهاي مسخره ام.

:«بالاخره خنديدي.آشتي شديم؟هيچكسو قد تو دوست ندارم.»لبهايم را بوسيد.سفت نه.نرم و ملايم.يك لحظه گوشت سفت و گرم لبهايش را حس كردم.داشت نگاهم مي كرد.دو تا ستاره ته چشمهايش…

-:«ديروز عصر كجا بودي؟زنگ زدم شركت.»


دو تا ستاره محو شدند.سكوت.گفتم:«من كه بچه نيستم.»

گفت:«عشق تنها چيزيه كه وقتي تقسيم مي شه زياد مي شه.خودت گفتي.يادت رفته ؟»دو تا ستاره مثل دو تا شعله كوچك يواش يواش داشت ته چشمهايش جان مي گرفت.«اون حيوونكي خيلي سختي كشيده احتياج به محبت داره.خانوم من تويي، عزيزم تويي،نه اون يا هيچكس ديگه.هيچكس جاي تو رو نمي گيره»شعله ها داشتند زبانه مي كشيدند.دوباره بوسيدم.بغلش كردم.بوي تنش پيچيده بود توي دماغم.بوي عرقش.«از زير بغل لئوپولد بوي عرقي مي آمد كه نه تند بود و نه نامطبوع» اين را كجا خوانده بودم؟يك مجموعه داستان از چند تا نويسنده زن بود.اسم لعنتيش يادم نمي آمد.اسم نويسنده لعنتيش هم يادم نمي آمد.به فكرهاي مسخره خودم خنديدم.

دستم از روي شانه اش رد شده بود و چسبيده بود به كمرش.تيغ كاتر را آرام بيرون آوردم.از فاصله ده پانزده سانتي فرو كردم تو.اول يك صداي خفه از دهانش درآمد.نفس بلندي كشيد.كاتر را كشيدم بالا.خيلي سخت بود.مچم درد گرفته بود.دستم خيس شده بودسنگينيش افتاده بود روي من.انقدر زور مي زدم كه نفسم بالا نمي آمد.آرام آرام مي كشيدم بالا.


*يكشنبه

بوي تنش پيچيده بود توي دماغم.بوي عرقش.«از زير بغل لئوپولد بوي عرقي مي آمد كه نه تند بود و نه نامطبوع» اين را كجا خوانده بودم؟يك مجموعه داستان از چند تا نويسنده زن بود.اسم لعنتيش يادم نمي آمد.اسم نويسنده لعنتيش هم يادم نمي آمد.به فكرهاي مسخره خودم خنديدم.

دستم از روي شانه اش رد شده بود و چسبيده بود به كمرش.رهاش كردم.افتاد روي فرش.صداي خفه اي داد.گفت:«چي بود؟» گفتم:«هيچي.» گردنشو بوسيدم:«بريم بخوابيم.خيلي خسته ام.» و دوباره بوسيدمش.خنديد:«خوشگل خانوم»و كشيدم به سمت در اتاق.

به خودم گفتم يادم باشد صبح قبل از اينكه بيدار شود كاتر را جايي گم و گور كنم.




*دوشنبه

بوي تنش پيچيده بود توي دماغم.بوي عرقش.«از زير بغل لئوپولد بوي عرقي مي آمد كه نه تند بود و نه نامطبوع» اين را كجا خوانده بودم؟يك مجموعه داستان از چند تا نويسنده زن بود.اسم لعنتيش يادم نمي آمد.اسم نويسنده لعنتيش هم يادم نمي آمد.به فكرهاي مسخره خودم خنديدم.

دستم از روي شانه اش رد شده بود و چسبيده بود به كمرش.تيغ كاتر را آرام بيرون آوردم.از فاصله ده پانزده سانتي فرو كردم تو.اول يك صداي خفه از دهانش درآمد.نفس بلندي كشيد.كاتر را كشيدم بالا.خيلي سخت بود.مچم درد گرفته بود.دستم خيس شده بودسنگينيش افتاده بود روي من.انقدر زور مي زدم كه نفسم بالا نمي آمد.آرام آرام مي كشيدم بالا.




*سه شنبه

بوي تنش پيچيده بود توي دماغم.بوي عرقش.«از زير بغل لئوپولد بوي عرقي مي آمد كه نه تند بود و نه نامطبوع» اين را كجا خوانده بودم؟يك مجموعه داستان از چند تا نويسنده زن بود.اسم لعنتيش يادم نمي آمد.اسم نويسنده لعنتيش هم يادم نمي آمد.به فكرهاي مسخره خودم خنديدم.

دستم از روي شانه اش رد شده بود و چسبيده بود به كمرش.رهاش كردم.افتاد روي فرش.صداي خفه اي داد.گفت:چي بود؟ گفتم:«هيچي.»گردنشو بوسيدم:«بريم بخوابيم.خيلي خسته ام.» و دوباره بوسيدمش.خنديد:«خوشگل خانوم»و كشيدم به سمت در اتاق.

به خودم گفتم يادم باشد صبح قبل از اينكه بيدار شود كاتر را جايي گم و گور كنم.




*چهارشنبه






*پنج شنبه






 
یکی از محصولات بی نظیر رسالت سی دی مجموعه سی هزار ایبوک فارسی می باشد که شما را یکعمر از خرید کتاب در هر زمینه ای که تصورش را بکنید بی نیاز خواهد کرد در صورت تمایل نگاهی به لیست کتابها بیندازید

31212< 6


 

 

انتشار داستان‌هاي اين بخش از سايت سخن در ساير رسانه‌ها  بدون كسب اجازه‌ از نويسنده‌ي داستان ممنوع است، مگر به صورت لينك به  اين صفحه براي سايتهاي اينترنتي